loading...
***جدید ترین اس ام اس ها***
مهرداد بازدید : 163 نظرات (0)

دیگه از چشم افتادی ! می فهمی ؟
صاف افتادی تو قلبم

 

بعضی عشق ها آتشین اما کم عمق و سطحی هستند
گردبادی برپا می کنند و زود هم سرد می شوند
اما بعضی عشق ها عمیق است و ملایم
باید به خودت زمان بدهی تا متوجه شوی متعلق به کدام گروه است

 

یادت آنقدر شیرین است که بعد از تو ، تمام قهوه هایم را تلخ میخورم

مهرداد بازدید : 163 نظرات (0)

نگران نباش !
اشیاء گمشده پیدا می شوند الا دلی که خودش را گم و گور کرده باشد

 

خوب بودن اتفاقی نیست !
معنی لحظه لحظه بودن توست که بی توقع میخندی و بی وقفه حضور داری ، فقط مبادا فراموش کنی که عزیز دلمی

 

تنهایی های من دو نفره است …
یا با تو
یا با خیال تو

مهرداد بازدید : 151 نظرات (0)

بهشت باید جایی شبیه آغوش تو باشد

 

سوزش شلاقی که بیدارم کند بهتر از نوازش دستی ست که خوابم کند !

 

یکم بیشتر هوای اینایی که الکی زیاد میخندن و میخندونن رو داشته باشید
اینا تو تنهایشون بیشتر غصه می خورن

 

به سلامتی زنجیر
نه به خاطر اینکه درازه
به خاطر اینکه همشون با همن

 

به جایی رسیده ام که آرزو میکنم کاش خودم را جایی جا بگذارم و برگردم ، ببینم که نیستم !

 

هوایش را داشته باش …
دلم را می گویم !
قول می دهم برای تو باشد
همه ی عاشقی اش

 

وحشت از دوری ندارم ، فاصله یعنی علاقه …

 

سلامتی مورچه که هر کوفتی که پیدا میکنه رفیقاشم خبر میکنه

 

گاهی وقتا برا بودن با کسی اینقدر میدوی که دیگه توان موندن کنارشو نداری

 

و من نماز آیات می خوانم هراس ندیدنت را …

 

آدم های یکدنده ، همیشه سرعتشان کم است

 

پشت پلکهایم نام تو را نوشتم ، تا وقتی چشمهایم را بر روی کسی میبندم ، بداند چرا !

 

جهان خالی تر از آن است که جای خالی تو را حس نکنم و خیال کن چه خالی شده ام وقتی حتی خیالت هم سهم دیگران شده باشد !

مهرداد بازدید : 159 نظرات (0)

جای تو خالیست …
خالی تر از سفره ی دل کودکی که تازه متولد شده است

 

سالها بعد چنین میگویند :
عشق سرگرمی ایام فراغت بوده است

 

هرگز گم ات نمی کنم
همین که ردپای خودم را دنبال کنم به تو می رسم !

 

تندرستی پاداش نیک زیستی ست

 

از چشم خواب می رود
و از جاده ، تو
و آدم پیر می شود …

 

حقیقت تلخ است !
هر چقدر خاکی تر باشی پر ملات تر آسفالتت میکنند

مهرداد بازدید : 158 نظرات (0)

چه گره ی کوری به زندگیت انداخته ام که فقط “من” باید از سرت باز شوم ؟

 

به اقیانوس آرام هم غرق که باشم طوفان نگاهت منجمدم میکند !
گلهای بوسه را بر لبم بکار
میخواهم اقیانوسی از اطلس شوم

 

به کلاغها بگویید قصه ی من اینجا تمام شد …
یکی “بود و نبود” مرا با خود برد

 

پانتومیم وجودم این روزها گوشه گیر شده است
دلش گرفته از آدم ها

 

فقط یک بار می توان در طول عمر عاشق شد
دفعه ی دوم دیگه خبری از جنس اصل نیست !

مهرداد بازدید : 147 نظرات (0)

آدم ها یک بار عمیقا عاشق می شوند
چون فقط یک بار نمی ترسند که همه چیز خود را از دست بدهند
اما بعد از همان یک بار ترس ها آنقدر عمیق می شوند که عشق دیگر دور می ایستد
(آلبر کامو)

 

ای که از کوچه ی معشوقه ی ما میگذری !
بر حذر باش که سر ، می شکند دیوارش

 

دلتنگت که میشوم ، تنها پناهم عکس های توست ، چقدر خوب نگاهم میکنی !

مهرداد بازدید : 160 نظرات (0)

آدم چه صبورانه بعضی دردها را تحمل میکند
بی آنکه بداند حق است یا ستم

 

گاهی به خاک سپردن یک جسد از خواباندن یک قاب عکس آسان تر است !
“لعنت به خاطرات”

 

غم اگه نوشتنی بود
اگه غصه گفتنی بود
من هزار تا قصه داشتم !

مهرداد بازدید : 761 نظرات (0)

بیخودی همه چیز را گردن “فاصله” نینداز ، وقتی احساست هزار بار دورتر است از من تا خودت

 

بگذار مچاله و خیس در آغوشت بمانم ، از پهن شدن در بند خاطرات بیزارم

 

خواهر کوچیکم ازم پرسید معنی عشق چیه ؟ !
گفتم عشق یعنی تو هر روز از کوله پشتی ام شکلات بر میداری و من فردا باز شکلات را همان جا میگذارم !

مهرداد بازدید : 762 نظرات (0)

همه چیز را میتوان حاشا کرد جز …
عطر آنکه دوستش داری

 

بیادت هستم حتی اگر دنیا با تمام ناخوشی هایش بخواهد سرگرمم کند !

 

دوسش داری ؟ !
پس یادت باشه !
فقط دوست داشتن کافی نیست ، عشق مراقبت می خواد !

 

از چه مینالی دلم ؟
فصل برداشتت است …
آری
این است حاصل عاشقانه هایت
تنهایی

 

مهرداد بازدید : 803 نظرات (0)

تو یک چای برایم بریز
و من دنیایی را به پایت …

 

خوش به حال لاک پشت ها ، حداقل عشقشون آروم آروم ترکشون میکنه

 

یا می گذری از من ، یا راه نمی آیی
چون قد بلند خود ، کوتاه نمی آیی

 

عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم !
شاید این بوسه به نفرت برسد …
شاید عشق

 

سخن بی تو مگر جای شنیدن دارد ؟
نفسم بی تو کجا نای دمیدن دارد ؟
علت کوری یعقوب نبی معلوم است
شهر بی دوست مگر ارزش دیدن دارد ؟

مهرداد بازدید : 183 نظرات (0)

جهان خالی تر از آن است که جای خالی تو را حس نکنم و خیال کن چه خالی شده ام وقتی حتی خیالت هم سهم دیگران شده باشد !

 

کهن ترین احساس من به تو هر چند چروکیده و سالخورده شده
اما خیال مرگ ندارد !

 

آدم های یکدنده ، همیشه سرعتشان کم است

 

در نگاهت خوانده ام غرق تمنایی هنوز
گرچه در جمعی ولی تنهای تنهایی هنوز
بی تو امشب گریه هم با من غریبی میکند
دیده در راهند چشمانم که بازآیی هنوز

 

پشت پلکهایم نام تو را نوشتم ، تا وقتی چشمهایم را بر روی کسی میبندم ، بداند چرا !

مهرداد بازدید : 166 نظرات (0)

بیا بازی کنیم ، تو چشم بذار و من … سیر تماشایت میکنم !

 

همه انسانها دوستداشتنی هستند ولی همه لایق دوستی نیستند

 

شب نه ، شب ها به خیالم نیا ، همه جا تاریک است
تو در آن تاریکی گم میشوی

 

نبار باران
عاشقانه اش نکن
بغضم را نترکان
خاطرات را زنده نکن
من و او دیگر کنار هم نیستیم
او زیر چتر دیگری و من خیس خاطراتم

 

خسته ام
ولی هنوز
بوی دوستت دارم میدهم

 

مهرداد بازدید : 121 نظرات (0)

این پیام به سلامتی اون که سخت مشغول شطرنج زندگیه و نمی دونه من مات معرفتشم

 

بوسه می زنم …
بر گونه های باد ، شاید روزی آرام بگیرد ، بر روی شانه هایت

 

امشب در آسمان دلم ستاره ای می درخشد ، خدای من …
نکند تو آمده باشی ؟ !

 

به سلامتی بچگیامون که غم بود ، اما کم بود

 

نیت میکنم و صدایت میکنم
با جواب تو فال میگیرم
اگر گفتی “بله” روز خوبی خواهم داشت
اگر گفتی “جانم” تمام خوبیها را برای تو میسازم

 

حال و حواسم خوب نیست …
دلم یک جراحی طولانی میخواهد ، درست روی آن نقطه از حواسم که رو به توست

 

یک مرد واقعی انتخاب می کند که عشق ، احترام ، ستایش ، و وفاداریش را نثار “یک زن” کند ، نه بیشتر

 

حسودم
به چشم هایت
وقتی تو را در آینه می بینند

مهرداد بازدید : 158 نظرات (0)

همه ی چیزهای از دست رفته یک روز بر میگردند
اما دقیقا روزی که دیگه یاد گرفتیم بدون اونا زندگی کنیم

 

به سلامتی همه اونایی که دوسشون داریم و نمیدونن ، دوسمون دارن و نمیدونیم

 

خدایا دوستی نصیبم کن که با من بگرید ، آنها که میخندند زیادند

 

دست های تو را که می گیرم
دیگر از همه چیز دست می کشم

 

در کنار رویاهایم برایت صندلی گذاشتم چه بمانی چه برویی

 

بودن ها هم بودن های قدیم
نه اینترنت بود ، نه تلفن
فقط نگاه بود ، رو به رو ، چشم در چشم
به همین خلوص ، به همین کیفیت ، به همین سادگی !

مهرداد بازدید : 142 نظرات (0)

واژه ها را می رقصانی و سرودی تازه سر میدهی
رنگ کهنه قبل را می زدایی و بر آرزوهایت رنگی تازه می زنی
زندگیت رنگین باد ، ای که بر زندگیم رنگ خاکستر پاشیدی

 

عضی ها توی زندگی تو راه می یابند
اما هیچ گاه تو را نمی فهمند
مثل شمع کوچکی که راهت را کمی روشن کرده است
ولی دستت را سوزانده است

 

وقتی به دنیا اومدی ، تو تنها کسی بودی که گریه میکردی و بقیه می خندیدن ، سعی کن یه جوری زندگی کنی که وقتی رفتی ، تنها تو بخندی و بقیه گریه کنن

 

سلامتی سماور نه بخاطر چاییش ، بخاطر اینکه همیشه دمش گرمه مثل خودت

مهرداد بازدید : 170 نظرات (0)

هزار سال هم که بگذرد من همانم که بودم
تو همانی که ، نبودی

 

می بینی هوای دلتنگیم را ؟ نسبت عجیبی دارد با زاویه ی نگاهم !
در دسترس چشمانم که باشی هوا خوب است
دور از دسترس نشو که باران می گیرد

 

مرا سراغ کوه قاف بفرست ، نمی دانی برای تو ” فرهاد” بودن چه “شیرین” است

 

نمی دانم کدام درد بزرگ تر است
دردی که آن را بی پرده تحمل می کنی یا دردی که به خاطر ناراحت نکردن کسی که دوستش داری توی دلت می ریزی و تاب می آوری

 

کلافه کرده ای مرا …
چرا همیشه لبخندهایت از نوشته های من زیباتر است ؟

مهرداد بازدید : 204 نظرات (0)

امان از روزی که دو زاری مثل تو خودش رو تراول فرض کنه

 

بیا با هم رفت و آمد نکنیم !
مثلا وقتی می آیی نرو

 

هرگز فراموش نکن که هرچه رخ دهد همواره در آغوش خدا هستی

 

لبخند که میزنی …
پر میشوم از بهانه های خواستنت
پر میشوم از طنین خوش صدای نفسهایت
و زمزمه های در گوشی !

 

همانطور که گالیله نتوانست من هم نمی توانم ثابت کنم که دورت می گردم !

مهرداد بازدید : 401 نظرات (0)

دردناک است …
تو سکوت میکنی و من صدایت را تجسم میکنم

 

دوستی و محبت را از دل بپرسید ، چرا که دل ها گواهانی رشوه ناپذیرند

 

باز هم بلند شو
ایستادن کسی که زمینش زده اند ، از کسی که به زور سرپایش نگه داشته اند ، زیباتر است

 

همیشه برادری از یک “مادر” بودن نیست ، گاهی از “رفاقت” برادرانی متولد میشوند که هیچ مادری قادر به تولد آنان نیست

 

از نگاهم نخواندی …
بغض هم که راه صدایم را بست ، کاش نوشته هایم باورت شوند
“عاشقانه دوستت دارم”

 

سلامتی رفیقی که از پشت خنجر خورد ولی برگشت و گفت : بیخیال رفیق ، فهمیدم نشناختی !

 

از من عبور میکنی ، مثل طیفی از رنگ ها ، تو …
پر رنگ ترین خاطره ی منی

 

بیکار نیستم !
هر شب با آرزوی رسیدن به تو قصه می بافم

 

آرامش سهم کسانی است که بی منت می بخشند ، بی کینه می خندند و در نهایت با سخاوت محبتشان را اکرام می کنند

 

روح سحری ، ناز دمیدن داری
مثل غزلی تازه ، شنیدن داری
ای قصه ی روزهای من بودم و تو
آنقدر ندیدمت که دیدن داری

 

گاه یاد کردنت ، دیر میشود
اما ، یادم نمیرود چقدر دوستت دارم

 

بال بال می زنم …
نه پرنده ام !
نه فرشته !
تو را می خواهم

 

در اوج نداشتنت ، “خواستنت” قشنگ ترین آرزوست

مهرداد بازدید : 163 نظرات (0)

تمام دیروز را تنهایی گذراندم ، به امید دیدار امروزت ، اما تو امروز وعده فردا به من دادی

 

هنگام بارش باران سرت را رو به آسمان نگیر ، من به بوسه های باران روی صورتت هم حسودی میکنم !

 

همه ی سنگ های جهان را به پنجره ای می زنی که شیشه ندارد
اسمم را بخوان اگر شکستن خیال تو نیست

 

خدایا چه حکایتیست ، عده ای راه میروند تا غذایشان هضم شود !
ما میدویم تا گرسنه نمانیم

 

آنکس که به داشته های خوبه خود خوشحال نیست با برآورده شدن آرزوهایش نیز خوشحال نخواهد بود

 

یادم می آید گفته بودی ساده و کوتاه نویسی را دوست داری
تقدیم به تو …
ساده و کوتاه تنها همین دو کلمه :
برگرد ، دلتنگم

 

عشق یعنی …
طوری نگاهم کنی که انگار آدم قحطه

 

اگرچه در ثانیه های زندگیت حضور ندارم ، اما دعایم همیشه همه جا با توست

 

برای رفتن چمدان می بندند ، برای ماندن ، “دل”
من کدام ببندم که نه خیال رفتن دارم ، نه توان ماندن

 

حرفی که توی دلت بمونه و هیچوقت نتونی بزنیش حرف نیست ، درده !

مهرداد بازدید : 157 نظرات (0)

عاشقی یعنی تحمل نه شکایت نه گله
اگه حتی بین ما باشه هزار تا فاصله

 

نسلی هستیم که نه ازدواج کردیم نه به جنگ رفتیم
اما موجی و بی اعصابیم !

 

اولین سرمشق زندگیم ، فراموش نکردن آنهاییست که همیشه برایم عزیزند

 

برای یاد کردن تو منتظر مناسبتها نمیشوم که یادت بهترین مناسب است

 

نه عزیز دلم ، همه شبیه هم نیستند …
برف برای دست های یخ زده کودکان روستا نه زیباست نه رمانتیک !

مهرداد بازدید : 193 نظرات (1)

شما یادتون نمیاد ، یه روزی دوسم داشت !

 

بیزارم از بودن هایی که با نبودن فرقی ندارند !

 

دو دسته از مردان به زندگی عادی بر نمیگردند ، آنان که به جنگ رفته اند و آنان که عاشق شده اند

 

یه شبی وقتی که خوابی چشاتو به خواب سپردی
خودم دلتو میدزدم به جای دلی که بردی

 

به سلامتی پرچم ایران که سه رنگه ، تخم مرغ که دو رنگه ، رفیق که یه رنگه

 

بعضی وقت ها باید از کنار همه چیز رد شد
بگذار بگویند نفهمید !

مهرداد بازدید : 144 نظرات (0)

همیشه رفتن بهترین نیست ، گاهی میان رفتن و ماندن هیچ فرقی نیست
چه قهر باشیم چه آشتی …
اصل درست این است که عزیزان ما در خانه ی دل ما جای دارند

 

تمام شد …
دستهایش را از من گرفت

 

به سلامتی قلبی که “شکست” اما لبه هاش “تیز” نشد

 

ای کاش ! که نور دیگری می دیدیم
از کوچه ، عبور دیگری می دیدیم
ای کاش ! که چشم خویش را می شستیم
از پنجره ، جور دیگری می دیدیم

 

قدیم ها سلام سلامتی می آورد ، الان سلام خداحافظی می آورد

مهرداد بازدید : 165 نظرات (0)

ای سبزترین خاطره در باغ وجودم
دیشب به حضورت غزلی ناب سرودم
گفتند که چه داری از این هستی دنیا ؟
گفتم که رفیقی هست همه بود و نبودم

 

برای با هم بودن ، باید هم دل شد نه هم رنگ

 

از تو در دلم بهارها مانده است و بر سرم زمستان ها !

 

کسی که سلول انفرادی رو ساخت میدونست سخت ترین کار انسان تحمل کردن خودشه !

مهرداد بازدید : 172 نظرات (1)

جاده ها خالی از آمدن توست !
و من سالها دلم را کنار همین نیامدنت به باد دادم …

 

می دونست دلم اسیره ولی رفت
می دونست گریه ام می گیره ولی رفت
می دونست تنهایی سخته ، می دونست
می تونست باهام بمونه ، نتونست
می دونست دلم شکسته ولی رفت
غم اون تو دل نشسته ولی رفت

 

همیشه یک بار بیشتر از تعدادی که زمین خورده ای برخیز

 

اشک زن دل را می سوزاند ولی اشک مرد …
کوه را هم آب می کند

 

“تو را میخواهم”
در این جمله اندوهیست ، اندوه نداشتنت

 

دارم از چشمانش می افتم …
چه سقوط سهمگینی

 

هر چیز شکست قیمتش نیز شکست
جز دل که شکسته قیمتش بیشتر است

 

دهان پنجره باز مانده
نکند تو رد شده باشی …

 

تجربه نشون داده وقتی با دوستت دعوات میشه ، تازه میفهمی چقدر از اسرار زندگیت با خبر بوده !

 

ثانیه ها !
با گذشتن خود تنها یک چیز را به من می فهمانند
آن هم طولانی شدن غم ندیدنت …

 

دیگر تنها نیستم …
مدتی است با تو در خودم زندگی می کنم

 

این اشک ها همه گردن “تو” ، حق الناس سنگینی به دوش میکشی

مهرداد بازدید : 178 نظرات (0)

چراهایت جواب ندارد !
“دوستت دارم”
دلیل نمی خواهد …

 

حوا اگر حوا باشد ، صدای هر آدمی را به حساب صدای آدم نمی گذارد !

 

من ساده ام و معصوم
و الفبای عشق ام محدود به چند حرف ساده است
تا با آنها بتوانم بگویم
.
.
.
“دوستت دارم”

 

همیشه هم قافیه بودند “سیب” و “فریب” ، همه با هم میگوییم سیب و دوربین های عکاسی را فریب میدهیم تا پنهان کنیم آن اندوه موروثی را پشت آن لبخند مصنوئی !

 

بر تن من نکند آتش دوزخ اثری
چون به آتشکده مهر تو سوخته ام

 

اینگونه زندگی کن : شاد اما دلسوز ، ساده اما زیبا ، مصمم اما بی خیال ، مهربان اما جدی ، سبز اما بی ریا ، عاشق اما عاقل

 

یاد چشمهایت ، هنوز هم آتشم می زند
چه حقیرست این زمستان ، با تمام سرمایش !

 

زمستان است
نیمکتی تنها در پارک نشسته است
من تنها بر نیمکت
و
تو تنها در من …
می بینی ؟
چه در همیم و تنها ؟

 

رد خاطره ها را نگیر
به نیمکت پوسیده ای میرسی
که حافظه اش را در باران از دست داده است

 

دوای درد مرا هیچ کس نمی فهمد ، فقط بگو به طبیبان که دعا کنند مرا !

 

برای روشنایی خانه اش ، برق را اختراع کرد ، من “تو” را کشف کردم

 

وقت بوییدن “گل” بسته می گردد چشمم !
من ولی ، خیره به “تو” می مانم …

 

از سفره ی دلم عقب کشیدی …
چشمم شور بود ، یا دستم بی نمک !

 

گویند که هر چیز به هنگام بود خوش
ای عشق چه چیزی که خوشی همه هنگام

 

اونقدر مرامت فابریکه که تو هیچ نمایندگی قطعاتش پیدا نمیشه !

مهرداد بازدید : 147 نظرات (0)

چقدر خوبه آدم یکیو انقدر دوست داشته باشه که حتی با شنیدن اسمشم آرامش پیدا کنه

 

اگر خود را برای آینده آماده نسازید ، بزودی متوجه خواهید شد که متعلق به گذشته هستید

 

سخت است وقتی کسی را که دوستش داری رهایت کند ، ولی از آن سختر این است که فکرش ، اسمش ، یادش ، رهایت نکند !

 

روح نیز همچون رودخانه و گیاه به نوع دیگری از باران نیاز دارد
امید
ایمان
و دلیلی برای زیستن

 

دیگران ، معشوق را مایملک خویش می پندارند اما من ، تنها می خواهم تماشایت کنم !

مهرداد بازدید : 163 نظرات (0)

خدایا من در کلبه فقیرانه خود ، چیزی را دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری ، من چون تویی دارم و تو چون خود نداری

 

هر صبح خورشید فریاد میزنه آهای آدما کتاب زندگی چاپ دوم نداره !
پس تا میتونید عاشقانه و خالصانه و شاکرانه زندگی کنید

 

یک عمر در انتظاری تا بیابی آن را که درکت کند و تو را همانگونه که هستی بپذیرد
و عاقبت در می یابی که او از همان آغاز “خودت” بوده ای

 

زندگی فاصله ی آمدن و رفتن ماست
شاید آن خنده که امروز دریغش کردیم
آخرین فرصت خندیدن ماست
زندگی همهمه ی مبهمی از رد شدن خاطره هاست
هر کجا خندیدیم زندگانی آنجاست

 

بارها گفتم به تو ، چشمها برای نگاه است …
اما تو هر روز با آنها حادثه می آفرینی

 

در امتداد نگاه تو …
لحظه های انتظار شکسته می شود و بغض تنهایی من مغلوب وجود تو می شود

 

پیر می شدیم به پای هم اگر “تو” می گذاشتی !
سوختیم به پای هم !

 

قصه از آنجا شروع شد
که از “عادت کردن” فرار کردیم
و به “فرار” عادت کردیم

 

گر گرد کسی بسیار گردی
گرچه بس عزیزی ، خوار گردی

مهرداد بازدید : 157 نظرات (0)

در اوج نداشتنت ، “خواستنت” قشنگ ترین آرزوست

 

زمستان که متولد می شود سرما را دو چندان حس میکنم !
و گرمای وجودت که دیگر فقط یک خاطره است

 

دال
مثل درد
مثل داس
مثل داغ
مثل دل
دلی که دیگر دل نیست
دال است
خمیده و رنجور …

 

باغبانی پیرم ، که به غیر از گلها از همه دلگیرم
کوله ام غرق غم است ، آدم خوب کم است
عده ای بی خبرند ، عده ای کور و کرند ، اندکی هم پکرند
و میان رفقا ، عده ای همچو شما تاج سرند

 

این خیره ماندن ها به ساعت های دیواری ، تمرین برای روزهاییست که میدانم “نمی آیی”

 

بیا و فکری کن به حال دوست داشتنت !
جا نمی شود در من

مهرداد بازدید : 151 نظرات (0)

اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید آنها جلوی شما را خواهند گرفت

 

آیینه ها لطف دارن وگرنه ما داغون تر از این حرفاییم !

 

تا زمانیکه به عمق واقعی انسانها پی نبرده ای دوستشان نداشته باش
زیرا عمیقترین زخمها زخم خنجر کسی است که با تمام وجود دوستش داشتی

مهرداد بازدید : 139 نظرات (0)

سکوت هرگز اشتباه نمی کند و هرچه طولانی تر باشد بهتر قضاوت می کند

 

به سلامتی عشقایی که تاریخ انقضا ندارن !

 

سوختن زیباترین فرجام یک قلب است ، به شرطی که تو آتش بیار معرکه باشی !

 

تمام زخم هایم مرهمش لب های توست ، بوسه نمیخواهم ! فقط حرفی بزن …

 

من بی تو در غریبترین شهر عالمم …
بی من تو در کجای جهانی که نیستی ؟ !

 

گاهی آرزو می کنم ای کاش …
دل نبود تا تنگ شود
تا خسته شود
تا بشکند

 

هیچ کس سرش شلوغ نیست ، همه چیز بستگی به “اولویت ها” دارد

 

خیالت پهن است دور و برم ، خیالت جمع !

 

تمام “من” ، دارد “تو” میشود ، باور میکنی ؟ !

 

اگر موهایت نبود …
باد را چگونه نقاشی می کردم ؟

 

همیشه خاطره ای هست …
که نفس آدم را برای لحظاتی می گیرد !

 

آدم در مورد بقیه خیلی راحت میتونه بگه : “فراموشش کن” !

 

ماه …
برکه ایست در آسمان که عکس تو در آن افتاده

 

یادم بماند که من تنها نیستم ، ما یک جمعیتیم که تنهاییم …

مهرداد بازدید : 164 نظرات (0)

تو فقط مرد من بمان ، من هم قول می دهم تا ابد بانوی تمام لحظاتت باشم

 

کوه نیستی ، اما صدایت که می زنم شعر و شور و عشق به من باز می گردد

 

غوغای عشقم در دفتر عشقم
نام تو در هر صفحه دفتر عشقم
بسی آرام بسی خاموش در آغوشت
زندگی ز من بگیر لحظه کنم فراموشت

مهرداد بازدید : 167 نظرات (0)

وقت بوییدن “گل” بسته می گردد چشمم !
من ولی ، خیره به “تو” می مانم …

 

همه میگویند چون گرفتارند از خدا غافلند ولی خبر ندارند چون از خدا غافلند گرفتارند

 

خواستم خودمو گول بزنم ، همه خاطراتم رو انداختم یه گوشه ای و گفتم : فراموش ، یه چیزی ته قلبم خندید و گفت : یادمه

مهرداد بازدید : 165 نظرات (0)

رد خاطره ها را نگیر
به نیمکت پوسیده ای میرسی
که حافظه اش را در باران از دست داده است

 

دوای درد مرا هیچ کس نمی فهمد ، فقط بگو به طبیبان که دعا کنند مرا !

 

برای روشنایی خانه اش ، برق را اختراع کرد ، من “تو” را کشف کردم

مهرداد بازدید : 132 نظرات (0)

یاد چشمهایت ، هنوز هم آتشم می زند
چه حقیرست این زمستان ، با تمام سرمایش !

 

یک حرف ، یک زمستان آدم را گرم نگه می دارد
و بعضی اوقات هم یک حرف یک عمر آدم را سرد می کند
حرف ها چه کارها که نمی کنند !

 

زمستان است
نیمکتی تنها در پارک نشسته است
من تنها بر نیمکت
و
تو تنها در من …
می بینی ؟
چه در همیم و تنها ؟

 

 

مهرداد بازدید : 174 نظرات (0)

از عارفی پرسیدند : روی نگین انگشترم چه حک کنم که وقتی شاد شدم به آن بنگرم و وقتی غمگین شدم به آن نظر کنم ؟
گفت : حک کن “می گذرد”

 

خواب خوب است ، بیداری روح است ، آن زمان روح میرود جایی که دوست دارد
نمیدانم چرا هرشب پیش توست نمیدانم !
شاید روحم متعلق به توست
خوش به حال روحم که هرشب پیش توست

 

خیلی دور هم که بروی نقطه نمیشوی
سه نقطه میشوی در شعرهایم !‏

 

خودنویس محبتم را از سیاهی شب پر میکنم و بر سپیدی صبح می نویسم “دوستت دارم”

 

یکی ازم پرسید بن بست زندگی کجاست ؟
گفتم زندگی بن بست نداره ولی تا دلت بخواد ورود ممنوع داره

 

مهرداد بازدید : 183 نظرات (0)

به سلامتی مادری که خمیده ترین ایستاده ی دنیاست

 

تمام دردها فراموشم میشوند وقتی چشمهایش در مقابل خیالم قد علم میکنند

 

هر موقع اومدیم برای یکی ارزش قائل شیم
قبلا توسط یه نفر دیگه قیمت گذاری شده بود

 

آمدن را از باد و باران بیاموز
رفتن را از دل من !

 

مدتهاست در آینه نگاه کردن به تو را تمرین می کنم برای روز مبادا
شاید …
روزی با تو چشم در چشم شدم

 

آنهایی که به جای فریاد زدن سکوت می کنند ، یک روز به جای اینکه صبر کنند در را باز می کنند و می روند

 

اگر زمانی متوجه شدی کسی به تو نیاز دارد ، “نازت” را با “نیازش” معامله نکن

 

جزایی بالاتر از این نیست …
به کسی دل ببندی که قسمت تو نیست

مهرداد بازدید : 176 نظرات (0)

سکوت هرگز اشتباه نمی کند و هرچه طولانی تر باشد بهتر قضاوت می کند

 

این شیوه ی آدم هاست که وقتی میخواهند چیزی را نابود کنند ، از آن هیولایی در ذهن دیگران و یا خود ترسیم میکنند

 

به سلامتی عشقایی که تاریخ انقضا ندارن !

 

مهرداد بازدید : 160 نظرات (0)

به ریل های قطار نگاه کن ، همیشه دستهایشان در دست همدیگر قفل است ، گرچه گاهی زیر خرمنی از سنگ باشند …
عاشقانه بودن ها را باید ستود !

تعداد صفحات : 5

درباره ما
Profile Pic
پیغام مدیریت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازدیدكننده گرامی ، به وبلاگ*smscut*خوش آمدید . لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وبلاگ ، ما را از نظرات و پیشنهادات خود آگاه سازید و به ما در بهتر شدن كیفیت مطالب وبلاگ یاری رسانید . برای سریع تر رسیدن به مطلب مورد نظر از آرشیو موضوعی استفاده كنید همچنین میتونید به ارشیو مراجعه كنید. برای تبادل لینك از طریق نظرات به ما اطلاع دهید. با تشکر مدیر وبلاگ.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 194
  • کل نظرات : 17
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 31
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 201
  • باردید دیروز : 8
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 226
  • بازدید ماه : 331
  • بازدید سال : 822
  • بازدید کلی : 133,815