از عارفی پرسیدند : روی نگین انگشترم چه حک کنم که وقتی شاد شدم به آن بنگرم و وقتی غمگین شدم به آن نظر کنم ؟
گفت : حک کن “می گذرد”
خواب خوب است ، بیداری روح است ، آن زمان روح میرود جایی که دوست دارد
نمیدانم چرا هرشب پیش توست نمیدانم !
شاید روحم متعلق به توست
خوش به حال روحم که هرشب پیش توست
خیلی دور هم که بروی نقطه نمیشوی
سه نقطه میشوی در شعرهایم !
خودنویس محبتم را از سیاهی شب پر میکنم و بر سپیدی صبح می نویسم “دوستت دارم”
یکی ازم پرسید بن بست زندگی کجاست ؟
گفتم زندگی بن بست نداره ولی تا دلت بخواد ورود ممنوع داره