خدایا دلم را به باران گره زن
پر از بوسه کن ابرها را
ابر دارد قفسم
نت دلتنگی من باران است
ای مترسک بیهوده دل به این مزرعه مبند ، کلاغی که دیروز آرزوی دیدنش را داشتی امروز بر شانه های مترسکی دیگر آشیانه کرده است
کسی که دلبر داره ، باید از هر چی غیر اونه دل برداره
لحظه ی بغض نشد حفظ کنم چشمم را
در دل ابر نگهداری باران سخت است
زیر باران که به من زل بزنی خواهی دید
فن تشخیص نم از چهره ی گریان سخت است