دلم قصه ای عاشقانه میخواهد که تا آخرش پای هیچ نفر سومی به میان نیاید
از استاد علوم پرسیدند عشق چیست ؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن میسوزاند
حتی روز مرگم هم با هم تفاهم نداریم
من “سفید” میپوشم و تو “سیاه”
دوست دارم بهترین و زیباترین فرد جهان رو بکشم !
.
.
.
ولی خودکشی گناهه خوب !
می دانم تا پلک به هم بزنم می آیی ، با انار و آینه دردست هایت !
به قول فروغ : “من خواب دیده ام”