مهر ، آبان ، آذر
نه هرگز !
به پای سردی نگاه تو نمی رسند
وقت کردی برایم پیامکی بفرست
و فکر کن به پرنده ای که روزی میخواست آغوشت آشیانه اش باشد
به سراغ من اگر می آیی ، نرم و سهراب وار بیا
مبادا پر کشد کبوتر تنهایی من !
سالهاست که معنای این را نفهمیده ام “رفت و آمد” یا “آمد و رفت” ؟
آدمها می روند که برگردند ، یا می آیند که بروند ؟
در رفاقت تنها مادرم برنده شد چون شیری که به من داد پس نگرفت !
هرگز منتظر فردای خیالی نباش ، سهمت را از شادی های زندگی ٬ همین امروز بگیر
عشق : پر !
وفا : پر !
اعتماد : پر !
دل ها : پر پر !
دیگر کلاغ پر بازی کودکانه نیست !
درد دارد وقتی بفهمی برای عشقت کم هستی !
بهترین پیام دنیا : یا بمان و امید فردایم باش یا دیروزم را برگردان و برو
هیچگاه به بی “تو بودن ها” عادت نخواهم کرد یا بمان ، یا …
یا ندارد “فقط بمان” !
لکنت زبان هم بهانه خوبی ست برای مزه مزه کردن اسمت
سلامتی ما معمولیا
که از پاییز نه خاطره های عاشقانه اش که فقط خشکی لب و فین فین دماغش بهمون رسید !
قول داد تا آخر دنیا بماند
سر قولش هم ماند
همان روزی که رفت برای من آخر دنیا بود …
بیا کلاغ پر بازی کنیم
روزهای بی تو بودن پر
فکر بی تو بودن پر
دوست داشتن کسی جز تو پر
عشق کسی جز تو تو سرم پر ، فقط خواهش میکنم تو نپر
بی تو سردم …
و چسبیده ام به لحافی که سالهاست گرمم نمی کند
آنچه ما آدم ها را از هم دور می کند زمان نیست ، زمانه است ، زودتر از کفش هایمان دوست عوض می کنیم !
مخاطب خاص باشی یا عام فرقی نمی کند ٬ من اول شخص مفردی هستم که عاشقت شده است
کجایی عاشق دروغین ؟ سپید شد تار مویی که میگفتی با دنیا قابل قیاس نیست
خوش به حالتان
از زمین دورید حتی به ارتفاع یک درخت !
من دلم آغوش می خواهد ! می فهمی ؟
دل میخواهد
اما خودش زیباترین شعر دنیاست !
مرا یاد بگیر ، نه مثل جبر ، نه مثل هندسه ، مثل آن نیمکت آخر کلاس و دستانی که مدام نام تو را روی چوب حک می کرد
مرا یاد بگیر …
قاصدکی خبر آورده “تو” می آیی به زودی
پاییز تو را به من هدیه کرد و من در تمنای مهرت هر روز زردتر می شوم !
سینه ام یک دفتر تا خورده است
واژه هایش خیس و سرد و مرده است
من نمیگویم ولی انصاف نیست
دوریت گویی دلم را برده است
تو نرو که بی تو دنیا به هم می خورد …
شاید وقتی آمد همانی نباشد که رفته بود
بی حضور تو
راه های آشکار جهنم اند
دلیل اینکه دخترا آرایش می کنن و پسرا دروغ میگن همینه !
که چرا شبها خوب می درخشد !
شاید کسی لمس کند تنهایی اش را
قسمت میدم ، نزار عروسی یکی ، عزای یه نفر دیگه باشه
عکس رادیولوژی بگیر ، میخواهم بدانم قلب داری ؟ !
آدمها رو نه تو سفر و نه توی رابطه بلکه توی ایستگاه های صلواتی بشناسید