دستمال که هیچ ، کل زندگی ام زیر درخت آلبالو گم شده است !
عشق ، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست ، پیوسته نو کردن خواستنی ست که خود پیوسته ، خواهان نو شدن است و دگرگون شدن ، تازگی ، ذات عشق است و طراوت ، بافت عشق
گاهی بهترین وسیله برای فراموشی ، دیداری دوباره است
چقدر عجیب است ، در خلوتت دلواپس خاطره ای باشی که تو را بر باد داده است !
رفتگر پیر پارک شاید نمیداند با هر جارویی که میکشد دل ها و خاطره های پرپر شده ای را خاکروبه میکند