در شهری که خورشید را به قیمت شمعی نمیخرند ، پروانه شدن یعنی تباهی
یه گوشه توی قلب هر آدمی نوشته
با عشق میشه پنبه کرد هرچی که غصه رشته
دلم زیادى روشن بود …
سوخت !
مهمتر از شکستن دل ، اعتمادی است که تخریب می شود
مردم همگی رد میشوند ، چه امتحان سختی است خیابان
به سلامتی کسی که وقتی دل بست ، تا آخرش درو روی همه بست !
به سلامتی کسایی که ادعا میکردن برای ما میمیرن اما هیچ وقت جسداشون پیدا نشد
باران می بارد ، راستی آسمان از چه دلگیر است ؟
از یک خاطره بغض آلود یا آرزویی محال
چشمان مرا به چشمهایش گره زد
بر زندگیم رنگ غم و خاطره زد
او رفت ولی نه طبق قانون وداع
یکبار فقط به شیشه ی پنجره زد !
خوش ترین ثانیه هاست
که دلی بهر دلی “ناگهان” تنگ شود
تعهد زمانی معنا پیدا می کند که بشود خیانت کنی و نکنی
نه هر متاهلی عاشق است و نه هر مجردی تنها …
اگر از تنهایی لذت نمی برید ، ازدواج کنید ، تا از تنهایی لذت ببرید !
تو “دوست داشتنی” خواهی ماند ، حتی اگر “طنین نفست” به گوشم نرسد
چه تکلیف سختی ست مشق چشم های تو هر شب
کاش بودی حتی اگر نخوانده ، خط می زدی
مداد به دست میگیرم
صفحه ی سفید کاغذ
میخواهم از تو نقشی بکشم !
چشم ، چشم دو ابرو …
تا همین جا کافی ست !
مینشینم سیر نگاهت میکنم !
من دلم تنگ کسی است که به دل تنگی من میخندد
در تصور من زندگی با تو مثل نقطه ای روشن در تاریکی است
میان جاده بدون تو خوب میفهمم ، نوشته های غم انگیز کامیون ها را
دلم برای تو تنگ است …
.
.
.
هی دو نفره میشه
من و یاد تو
در آغوشت
خار میشمو میرم تو دست هرکی بخواد بهت دست بزنه !
گل ها تعجب می کنند و باران دلش آب می افتد !
دلم چتر می خواهد و یک روز بارانی که تو چتر را بگیری و من دستانت را …
بود و نبودت جالب است ، زیرا چهره ام را متفاوت میکنی !
میگویداز شبی که تو با من “گریستی”
شب را خاموش کن ، بگذار بتابند “چشم هایت”
این یه قانونه ، هرچی کمتر در دسترس باشی ارزشت بیشتره !
زیاد که باشی میره به حساب آویزون بودنت
وقتی تمام پنجره ها اخم کرده اند
باران که میبارد همه یاد عشقشون میفتن ما یاد ماشینی که صب شستیم
تا اس ام اس ندی اس ام اس نمیدن تا مریض نشی گل نمیارن تا دلتنگ نشی دوستت ندارن
دلم را می گویم ، بس که در این زندگی سرد و گرم شد
ای که منع گریه بی اختیارم می کنی
چندیست که حالات عجیبی دارد
این موج که سربه صخره ها می کوبد
با من چه شباهت عجیبی دارد